لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
گویند پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود.همهی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر چسباند.شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید.«وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.
اقا هشتاوهفتا.اخه از بقیه درست گرفتین واسه من نه چرا؟
درسته با جواب سوال بعدی اشتباه گرفتم
اقا اینقدرومخم فشار اوردم تا87روبه دست اوردم درسته عایا
درسته
آفرین
آقا پس پاسخنامه چی شد؟اگه میشه پاسخنامه رو بذارید.
آقا بالاخره امتحان آقای قدیری رو 20گرفتیم
تبریک
آقا میشه زود پاسخنامه رو بذارید
سلام
آقا اون مجموعه که بچه ها داشتن ازتون میپرسیدن چی میشه؟{...و777و77و7}؟؟
سلام
نمیشه اینجا نوشت
لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
گویند پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود.همهی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر چسباند.شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید.«وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.
87؟؟!

درسته
87میشه؟؟؟
درسته
امسال سال عجیبیه!
دو رقم آخر سال تولد خودتون رو با سنتون جمع کنید میشه"94"
این اتفاق هر500 سال یه بار اتفاق میافته!!
پارسالم اگه جمع میکردیم می شد 93!!!
سلام
فکر کنم 87
سلام
درسته
عکس رو برعکس میکنیم.اعداد رو به ترتیب میخونیم
جوابم میشه 87
.
.
.
اینو قبلا فک کنم خودتون گفته بودید.نه؟!
87 درسته؟
سلام

87؟!
درسته
87
آقا ولی این ماله عهد بوووووقه