سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم…
چه اسارت بی افتخاری ست
در بند حرف این و آن بودن!
"ژان پل سارتر"
بچه ها کجاش مذهبی هست؟؟؟
بلکه معنوی هست اینم باید بگم که واقعا درسته.اقا فضولی نباشه هااا!این مطالب رو از کدوم سایت برمی دارین البته اگه دوست داشتین جواب بدین؟؟؟؟
از سایتهای مختلف!!!
بععععععله دیگعععع !با اینکه زیاد مذهبی نیستم ولی مذهبی بودنو افتخار میدونم
بذار یکم فکر کنم؟؟اممممم
چرا خداییش خیـــــــــلی مذهبی هستی
سلام

اواااااااااااااااا بهم نمیخوره مذهبی باشم؟!
خدایا من که کاری به کار کسی ندارم وس چرا زخم زبون خوردن از مردم شده کارم.؟؟؟
غزل چی شده شما مذهبی شدی؟؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ








اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ(1) بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید،
خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ(2) همان کس که انسان را از خون بستهاى خلق کرد!
اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ(3) بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است،
الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(4) همان کسى که بوسیله قلم تعلیم نمود،
عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ(5) و به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد!
کلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَى(6) چنین نیست (که شما مىپندارید) به یقین انسان طغیان میکند،
أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ(7) از اینکه خود را بى نیاز ببیند!
إِنَّ إِلىَ رَبِّکَ الرُّجْعَى(8) و به یقین بازگشت (همه) به سوى پروردگار تو است! (8)