1

خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید.
از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟
فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت.
بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپوساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد.
خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد!
بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عزیمت به خانه، داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!
وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!

نظرات 2 + ارسال نظر
D♡ҠĤƬΛŔ پنج‌شنبه 2 مهر 1394 ساعت 17:52

چقدر باحال بود
خخخخخ
آقا نویسنده نمیخاین؟

غزلی پنج‌شنبه 2 مهر 1394 ساعت 09:23

﷽...ذکر روز پنجشنبه لا اله الا الله الملک الحق المبین》معنی》 (معبودی جز خدا نیس،پادشاه حق آشکار..).. هوای صبح را از همه سو نفس می کشم. دستی بر شاخساران بلند نیایش و دستی به هیاهوی روزی و دغدغه نان، لابه لای دقایق رها ساخته ام. پروردگارا! با اولین قدم هایم بر جاده های صبح، نامت را عاشقانه زمزمه می کنم. کوله بار تمنایم خالی است و موج سخاوت تو، همچنان جاری. نمی ایستم از حرکت تا باران مهربانی ات نایستد. سپاس و ستایش از آن توست که با چنگ خورشید در پرده شب زده ای و صبح را چون جلوه جبروت خویش بر عالم گسترده ای............ سلااااااااااااااام صبح زیبایتان لبریز از مهر پروردگار.اخر هفته خوبی داشته باشین. .. سربلندی ابراهیم ، آرامش اسماعیل، امیدواری هاجر، عطر عرفه و برکت عید قربان را برای شما آرزومندم * زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه ی زمزم عید سعید قربان همایون باد *

ممنون
عید شما هم مبارک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.