سه شبانه روز زندگی متفاوتی را تجربه کردیم مهمان مردمانی بودیم که خانه هاشان نه تنها ایفون تصویری نداشت بلکه دیوار هم نداشت . آنها اینترنت نداشتند تلویزیون درست و حسابی هم نداشتند . و برقشان هم خیلی ضعیف بود و در طول شبانه روز چندین بار قطع می شد . اما سرشار از شور زندگی بودند خیلی مهربان و مهمان نواز
کارشان کشاورزی و تا حدی دامداری بود بیشتر در آمدشان از کاشت کدو بود
گل کدو
دو تکه چوب مدتها بچه هایشان را سرگرم میکرد .
از این حشرات آنجا زیاد دیده می شدند
آنها آب لوله کشی نداشتند با دبه ازقنات آب می آوردند و داخل تانکر میریختند و استفاده میکردند البته آب خوردنشان فرق میکرد آب خوردنشان را از چشمه می آوردند.
این مرغ به عشق مادر شدن 15 شبانه روز بود که روی چند تخم مرغ خوابیده بود و هنوز 6 شبانه روز دیگر باید صبر میکرد تا جوجه هایش از تخم بیرون بیایند.
چند ساعتی را با سیروس بودیم برعکس قیافه اش خیلی مهربان بود اما اصلا حاضر نشد ازش عکس تمام رخ بگیریم !!!
خشکسالی خیلی از درختان را خشک کرده بود اما مردمان آنجا اهل گله و شکایت نبودند و خشکسالی را هم حکمت خدا می دانستند.
خیلی راحت ما را پذیرفتند و با آنها والیبال بازی کردیم .
غروب دلگیر آنجا به ما فهماند که همه جا غروب دلگیر است .
.شبها را در چادر میخوابیدیم
بچه ها از نزدیک با گوسفند و پشم چینی آنها آشنا شدند .
Z و ALI
قبل از ما آنجا بودند و تنه درخت را برای حک اسمشان انتخاب کرده بودند .
سلام اقا میشه بگید واسه چی اونجا رو انتخاب کردیدو رفتید؟
تجربه یک زندگی ساده روستایی بدون امکانات شهری
یک زندگی واقعی نه مجازی
آقا اینجا کجا بوده؟
روستای فراش نزدیک جیرفت
روزهـــایِ خـــوبِ مــــا
مـعـمـــولا ســاخـــت چــینــه
کــیفــیــت نّــــداره . . .
:)
ﻫــﺮ ﻗﺪﺭ ﻫـــﻢ ﮐـــﻪ ﻣﺤﮑـــﻢ ﺑﺎﺷــے
ﯾـــﮏ ﻧﻘﻄــــﻪ
ﯾـــﮏ ﻟﺒﺨﻨـــــﺪ
ﯾـــﮏ ﻧﮕــــﺎﻩ
ﯾـﮏ ﻋﻄﺮ ﺁﺷﻨـﺎ
ﯾــﮏ ﺻــــﺪﺍ
ﯾــﮏ ﯾـــــــﺎﺩ
ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺍﻏﻮﻧـــﺖ ﻣﯽ ﮐــــﻨﺪ
ﻫــﺮ ﻗﺪﺭ ﻫـــــﻢ ﮐـــﻪ ﻣﺤﮑــــﻢ ﺑﺎﺷــﯽ…!
خودتون بودید؟؟
خودمون با 2 خلنواده از دوستامون
آقا این واقعی بودش؟؟
بله کاملا واقعی است